پنجشنبه، مرداد ۰۸، ۱۳۸۸

ارفه...


زندگی شادی های کوچکیست که توسط غم های فراموش ناشدنی پاک می شوند...


پ.ن 1: همکار عزیز و گرامی یا بهتر بگویم همکار رئیسی که به دنبال به اوج رسیدن و موفقیت من هستی... امروز می نویسم تا یادم باشد حرف هایت... در موردش فکر می کنم و می نویسمشان...تا پنج سال دیگر....
پ.ن 2: مه غلیظش، عکس هایش، آدمان مهربانش، بالای ابرها بودنش و....همه وهمه چیزهای دیگرش فوق العاده بودند....آن هم جایی در این نزدیکی ها...ارفه....
پ.ن 3: عکس از روستای ارفه...

هیچ نظری موجود نیست: