اگر تو روی نیمکتی
این سوی دنیا
تنها نشستهای
و همه آنچه نداری
کسی است …
شاید آن سوی دنیا
روی نیمکتی دیگر
کسی نشسته است
که همه آنچه ندارد تویی …
نیمکتهای دنیا را چه بد چیدهاند! …
باشد تاروزی که بيش ازاينها بدانيم و بيش ازاينها بنويسيم وچيزهايی بخوانيم وبنويسيم که پس ازخواندن آنها،اين احساس در ما بيدار شده باشد...که انسان تر شده ايم
یکشنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۸۹
نوروز 1390...
یکشنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۸۹
سوختن...
می دانی...
یکی از بدترین تجربه های دنیاست
وقتی که
دست وصورتت می سوزد
و بیشتر از آنکه سوزش آن سوختن ها بخواهند شکنجه ات دهند
از دست دادن صورتی و دستی که سال ها به بودن و دیدنشان عادت کرده ای
عذابت می دهند....
چیزی که امروز من هم تجربه اش کردم!!!
پ.ن: فعلا دیگر چیزی برای گفتن ندارم...جز چند تکه بغض جا مانده در گلو...
وقتی که
دست وصورتت می سوزد
و بیشتر از آنکه سوزش آن سوختن ها بخواهند شکنجه ات دهند
از دست دادن صورتی و دستی که سال ها به بودن و دیدنشان عادت کرده ای
عذابت می دهند....
چیزی که امروز من هم تجربه اش کردم!!!
پ.ن: فعلا دیگر چیزی برای گفتن ندارم...جز چند تکه بغض جا مانده در گلو...
جمعه، بهمن ۱۵، ۱۳۸۹
یکشنبه، بهمن ۱۰، ۱۳۸۹
دوستان خوب ولی دور...
سازدهنی...
موسیقی چیز عجیبی ست
شبیه هیچ چیز دیگر
طول جغرافیایی اش مبهم
مرکزش، جبر_ جغرافیا و تاریخ....
شبیه هیچ چیز دیگر
طول جغرافیایی اش مبهم
مرکزش، جبر_ جغرافیا و تاریخ....
پ.ن 1: با دوست جدیدم آشنا شوید...ساز دهنی...کم کم زبان یکدیگر را گه گاه می فهمیم!!!
پ.ن 2: نواهای گوش خراش سازدهنی گویا دارد کمی دلنشین می شود... از آمدن و تماشا کردن و گوش کردن آفای پدر به نواهای سازدهنی می گویم
پ.ن 3: مرسی گروه Dang Show بابت تلفیق زیبای سنتی-کلاسیکتان...
پ.ن 2: نواهای گوش خراش سازدهنی گویا دارد کمی دلنشین می شود... از آمدن و تماشا کردن و گوش کردن آفای پدر به نواهای سازدهنی می گویم
پ.ن 3: مرسی گروه Dang Show بابت تلفیق زیبای سنتی-کلاسیکتان...
دوشنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۸۹
پنجشنبه، دی ۳۰، ۱۳۸۹
لبخند تلخ و شیرین...
گاهی این ماجرا، ماجرای آدمهایست که با شما همکارند و هم تیمی
و وظیفه شما تماما جمع کردن همکار و هم تیم هایتان است
و یا
گاهی هم ماجرای آدم هایست که با شما جلسه می دارند!!!
.
.
.
نگاه کسی که تا همین چند وقت پیشها دانشجو بوده و دیگر نیست!!!
و وظیفه شما تماما جمع کردن همکار و هم تیم هایتان است
و یا
گاهی هم ماجرای آدم هایست که با شما جلسه می دارند!!!
.
.
.
نگاه کسی که تا همین چند وقت پیشها دانشجو بوده و دیگر نیست!!!
پ.ن 1: خودم هم نمی دانم...حتی خودم.... چه برسد به دیگران
پ.ن 2: غوغای ستارگان نواختن را با ساز دهنی کوچکم، با هم نوازی پیانو را دوست می دارم...
پ.ن 2: غوغای ستارگان نواختن را با ساز دهنی کوچکم، با هم نوازی پیانو را دوست می دارم...
اشتراک در:
پستها (Atom)