یکشنبه، آبان ۲۹، ۱۳۹۰

نیمکت...

اگر تو روی نیمکتی
این سوی دنیا
تنها نشسته‌ای
و همه آنچه نداری
کسی است …

شاید آن سوی دنیا
روی نیمکتی دیگر
کسی نشسته است
که همه آنچه ندارد تویی …
نیمکت‌های دنیا را چه بد چیده‌اند! …



یکشنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۸۹

نوروز 1390...

دوستت می دارم

به مناسبت نزدیکی ِ سال نو

به تعداد انگشت شمار روزهای برفی،

به درازای فرو نشستن یک مه صبحگاهی

و به عمق ِ گرمای دلنشین آفتاب زمستانی

سال نو مبارک

یکشنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۸۹

سوختن...

می دانی...
یکی از بدترین تجربه های دنیاست
وقتی که
دست وصورتت می سوزد
و بیشتر از آنکه سوزش آن سوختن ها بخواهند شکنجه ات دهند
از دست دادن صورتی و دستی که سال ها به بودن و دیدنشان عادت کرده ای
عذابت می دهند....
چیزی که امروز من هم تجربه اش کردم!!!

پ.ن: فعلا دیگر چیزی برای گفتن ندارم...جز چند تکه بغض جا مانده در گلو...

جمعه، بهمن ۱۵، ۱۳۸۹

آخرین انسان...


آخرین انسان زمین تنها در اتاقش نشسته بود که ناگهان در زدند!


پ.ن:
به نظرم رسید که آخرین انسان روی زمین باید یک زن باشد...

یکشنبه، بهمن ۱۰، ۱۳۸۹

دوستان خوب ولی دور...



می دانید
دلم دوستان خوب خودم را می خواهد
دلم دور هم بودن های خوب گذشته را می خواهد
دوستان خوب ولی دور را می خواهد...

پ.ن: سکوت به نشانه اعتراض!!!