باشد تاروزی که بيش ازاينها بدانيم و بيش ازاينها بنويسيم وچيزهايی بخوانيم وبنويسيم که پس ازخواندن آنها،اين احساس در ما بيدار شده باشد...که انسان تر شده ايم
دوشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۹
تصمیم...
من کجای این جهان بی زمین ایستاده ام
بی زمان
که اینچنین عاشقم هنوز....
پ.ن: می خواهم بروم به دنبال آنچه از کودکی دوست می داشتمش!!! می دانم شاید اندکی دیر شده است ولی من هم اندکی فرصت می خواهم...
۱ نظر:
سولماز
گفت...
بیا ره توشه برداریم قدم در راه بگذاریم کجا؟هرجا که این جا نیست. من اینجا از نوازش نیز چون آزار ترسانم
۱ نظر:
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بگذاریم
کجا؟هرجا که این جا نیست.
من اینجا از نوازش نیز چون آزار ترسانم
ارسال یک نظر