دوشنبه، دی ۰۲، ۱۳۸۷

وقت


من بی آنکه بدانم...
بار دیگر، به تسخیر روحی سرد و غمگین درآمده ام...
روحی سرد که دیگر با گرمی نگاهی آرام نمی گیرد...
روحی خسته از سخنانی که،
وقت را و نداشتنش را بهانه ای قرار می دهند،
برای دوری از تو...
شاید این گونه بهتر باشد...
.
.
پ.ن1: ای کاش برای گریز از هم، جز نداشتن وقت، به دنبال بهانه های دیگری هم بودیم یا شاید بهتر بود حقیقت را می گفتیم...

۱ نظر:

ناشناس گفت...

دنبال بهانه نگرد برای دور بودن . اگر قرار به بودن با هم نیست بهانه نمی خواد. فقط کافیه همون حقیقتو بگی.