شنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۷

پائیز

نمِ نمِ بارون میاد،

دل من پر می کشه...

نقش اشکای منو رو شیشه می کشه...

...

..

.

دل من بال و پرش، بسته شده دوباره

دل من از همه جا خسته شده،

بارونِ نم نمکم، ببار ببار...

بارونِ نم نمکم، ببار ببار...

که دلم بدجوری بسته شده...

.

پ.ن: و پائیز دیگری از عمرمان در حال باریدن و ورق خوردن...

هیچ نظری موجود نیست: